این اثر اوتس که خواهر من، عشق من نام دارد ترکیبی از داستانهای جنایی و ماجراهای حقیقی دارد که اوتس به واسطه آن خود و زندگی شخصیاش را به چالش و نقد کشیده است.
این رمان که سیو هفتمین رمان این نویسنده محسوب میشود، پرداختی بسیار قوی و پرمایه دارد به گونهای که جریان قتلها را بسیار جذاب و خواندنی با مخاطب در میان میگذارد. از ویژگیهای این نویسنده که در اغلب داستانهایش به چشم میخورد انتخاب زاویه دید و راوی مناسب است که ماجرا را به بهترین شکل طرح میکند و خواننده را برای خواندن داستان مشتاقتر کند.
در رمان خواهر من، عشق من، راوی، جوانی 19 ساله به نام اسلیکر راسپیک است که با دقت جزئیات این داستان را طرح میکند. به گفته منتقدان، اوتس برای چندمین بار است که در رمانها و داستانهایش مسائل شخصی و خانوادگیاش را مطرح میکند. از دیدگاه منتقدان اوتس در این اثر به لحاظ زبان و سبک بسیار شبیه ناباکوف عمل کرده است و این جریان به حدی بارز و آشکار است که به اوتس به خاطر نگارش این اثر لقب روایتگر بزرگ دادهاند. جویس اوتس چند ماه پیش در اولین ماههای سال 2008 اثر دیگری را با نام شبهای وحشی در آمریکا منتشر کرده که با استقبال بسیار خوبی از طرف خوانندگان و منتقدان ادبی مواجه شده است.
او در این کتاب داستانهایی را درباره آخرین روزهای زندگی نویسندگان صاحبنامی چون آلنپو، دیکنسون، تواین، جیمز و همینگوی به رشته تحریر در آورده است. شبهای وحشی جویس کرول اوتس از این جهت مورد توجه و استقبال عموم و منتقدان ادبی آمریکا قرار گرفته که شخصیتهای یاد شده در اثرش از جمله برجستهترین نویسندگان آمریکایی در قرنهای نوزده و بیست این کشور هستند و همگی زندگی غرق در ابهام و نقاط اسرارآمیز داشتهاند. اوتس تا امروز سه بار نامزد دریافت جایزه ادبی نوبل بوده است.